آخ!
نویسنده انگاشته شخصیت مخلوقش را بی‌چاره و مصیبت زده خلق کرده؟!
آخ که خواننده پریشان حال تر و مصیبت زده تر خواهد بود اگر می دانست!
و آخ تر که حتی شخص ثالث داستان هم تو نباشی و نویسنده ظلم را تمام کرده و قبلن نقش سوم را به کس دیگری داده.
تو از آن‌هم محیط تر می شوی ! واقف تر به مصیبت مخلوق در ماجرای غم بار قصه و بر عکس ناتوان ترین از اعمال توان برای کاستن این بی‌چارگی، زجری که خالق شاید پنداشته فقط مخلوقش متحمل است!
آخ از رنجی ک بردم...
#آخ
بیا!
بیا دیوانگی کنیم!
بیا سر از سیاهی قصه سیاه چاله ها درآوریم!
بیا یک بار هم کار عاقل های زمین را نکنیم.
شاید آنوقت نور مهمان افسانه های خسته و بی جانِ جامانده در ضمیر انسانیت بشود!
چرا که در دیوانگی نوعی بی نقصی وجود دارد و ما از ایدآل ها خفته در غشر سرد مغزهایمان خسته ایم!
وقت شکافت پوسته و رویت جوانه است!
دارد دیر می شود!
هر ثانیه، مرگ یکی از آن ها را محتمل است!
متهم به دیوانه بودن بسی مرتبتش اولی تر از قاتل بودن!
ایهام اول را بیاب!
[ دیوانه؛ کسی که در مقابل عاقل به کسی گفته می‌شود که نمی‌تواند به درستی از عقل استفاده کند؛ و نمی‌تواند از قوه ادراکه خویش به نحو احسن استفاده نماید....از نظر ریشه‌شناسی واژگان، دیوانه یعنی دیوگونه یا بسان دیو....دیوانه هم کسی است که کارهایی خلاف دیگران می‌کند.] _ویکی پدیا
#دل_ملتمسش:(
